اشعار شاعران معاصر با ترجمه انگلیسی

اشعار شاعران معاصر با ترجمه انگلیسی توسط بهروز جوانمرد

اشعار شاعران معاصر با ترجمه انگلیسی

اشعار شاعران معاصر با ترجمه انگلیسی توسط بهروز جوانمرد

ترجمه خیس باران شهراد میدری

I'm wet and the rain makes you go
The aroma of raspberries and mint with laughter make sense

Such as leaves and frost, cold weather does not
Blrzm in so little hands "and" Kenny

Let side chairs, faded velvet Weather
Forest wood fireplace set up by you

Kettle and dancing flames, thyme and cardamom in the air
A tray of love and joy I share not only

Cup of tea, and received me out
Spectacular own age when you set up

A woman's life but you, but you talk sink
I miss you, but God forbid you laugh

But while the place of flowers, North dancing instead of flowers
On the carpet instead of flowers, you play the role of journalist

Heart and I put a mirror on the polymer and 
It shows comb hair with my melee

Forest hair to the waist! May the head scarf 
Oh, if the Caspian eyes, lips Kenny Salmon

With berry taste, touch, with his poems Soul Mate
Dance Ella O High're able vodka

A murmuring brook! Undaunted a bun!
Not even told you so beautiful mirror?

I love my crime, whip your hair on my body
Better not run that much faster Khvrdnm

Flowers moonlight picked up the pile to Eyelids
Thousands of dream you share video frame

I am my Khandh poem, maybe you've Gryandh
Has been left blank you find a flower

* Shahrad Mydry *

شعر زیبای شهراد میدری

من خیس ِ باران باشم و در را برویم وا کنی
عطر ِ تمشک و پونه را با خنده ات معنا کنی

مانند ِ برگ و شبنمی، سرد از هوای ِ نم نمی
در خود بلرزم تا کمی در دستهایم "ها" کنی

بگذاری آن سو صندلی، محو ِ هوای ِ مخملی
با چوبهای ِ جنگلی شومینه ای برپا کنی

کتری و رقص ِ شعله ها، آویشن و هِل در هوا
یک سینی از عشق و صفا سهم ِ من ِ تنها کنی

فنجان پُر از چایی شود، از من پذیرایی شود
عصرم تماشایی شود وقتی سری بالا کنی

یک عمر زن باشی ولی، غرق ِ سخن باشی ولی
دلتنگ ِ من باشی ولی با خنده ای حاشا کنی

حالی به حالی جای ِ گل، رقص ِ شمالی جای ِ گل
بر روی ِ قالی جای ِ گل، نقش ِ نگار ایفا کنی

آیینه ای بگذاری و دل بر دلم بسپاری و 
آن شانه را برداری و با تار ِ مو غوغا کنی

مو جنگلی ِ تا کمر! با روسری ِ مِه به سر 
ای وای اگر چشمت خزر، لب را قزل آلا کنی

با مزه ی ِ توت ِ ملس، با شعر ِ حافظ همنفس
رقص ِ الا یا ایها الساقی ادر ودکا کنی

ای جویبار ِ زمزمه! ای مستی ِ بی واهمه!
اصلن که گفته اینهمه آیینه را زیبا کنی؟

جرم ِ من عاشق بودنم، شلاق ِ مویت بر تنم
بهتر که این حد خوردنم را زودتر اجرا کنی

چیدی گل ِ مهتاب را، تا پشت ِ پلک ِ خاب را
سهم ِ هزاران قاب را تصویری از رویا کنی

من صبح شعری خانده ام، شاید تو را گریانده ام
تا جای ِ خالی مانده ام یک شاخه گل پیدا کنی

*شهراد میدری*

بانوی غزلسرا.شوریده ی آزرده دل_بی سروپا من

Dell quietly conspired to hurt my foot

Conspicuous in the city you love me

If there are more crazy people crazy

Jana, My God, My God, my God, king of the Blessed spokesman lyric

But I am a beggar in the house of love

A tail, not the affliction of my mind and I

A life, caught in the chain keep me dark hair, dark eyes of lions!

Deer caught in your prison I

Sfrjvy distracted spirit tourists

Drive along to every caravan as voice, I

More than sad, mad heart burn

Magic took the night to pray for me

Simin! Seeking help us from an error like this:

EBay troubled heart! Where are you? Where I am?

Simin Behbehani


بانوی غزل سرا سیمین

شوریده ی آزرده دل ِ بی سر و پا من

در شهر شما عاشق انگشت نما من

دیوانه تر از مردم دیوانه اگر هست

جانا، به خدا من... به خدا من... به خدا من

شاه ِ‌همه خوبان سخنگوی غزل ساز

اما به در خانه ی عشق تو گدا من

یک دم، نه به یاد من و رنجوری ی ِ من تو

یک عمر، گرفتار به زنجیر وفا من

ای شیر شکاران سیه موی سیه چشم!

آهوی گرفتار به زندان شما من

آن روح پریشان سفرجوی جهانگرد

همراه به هر قافله چون بانگ درا، من

تا بیشتر از غم، دل دیوانه بسوزد

برداشته شب تا به سحر دست دعا من

سیمین! طلب یاریم از دوست خطا بود:

ای بی دل آشفته! کجا دوست؟ کجا من؟

سیمین بهبهانی


بانوی غزل سیمین بهبهانی

 

I took a friend! Current cry me
where to go Griezmann the cage, where I?


Do not go where the path to Golshani
seen on the corner I opened my bottleneck


I'm not close to one's heart, nor close to my heart
torn wave Chu board drop drop drop me


I have it away from him like a heart in the chest near
me all that separated him near me


Not the heart to hand, wine in Cebuano not
that I'm more familiar guttural Remember me


What added Zbvdnm? What reduces my absence?
That's why I have to reply that I'm alive


Stars cloudy sky hid in
my heart, the air would cry for me


شعر بانوی غزل سیمین بهبهانی

 

دلم گرفته ، ای دوست! هوای گریه با من
گر از قفس گریزم کجا روم ، کجا من؟


کجا روم که راهی به گلشنی ندارم
که دیده بر گشودم به کنج تنگنا من


نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من


ز من هر آن که او دور چو دل به سینه نزدیک
به من هر ان که نزدیک از او جدا جدا من


نه چشم دل به سویی نه باده در سبویی
که تر کنم گلویی به یاد آشنا من


زبودنم چه افزود ؟ نبودنم چه کاهد؟
که گوید به پاسخ که زنده ام چرا من


ستاره ها نهفتم در آسمان ابری
دلم گرفته ، ای دوست هوای گریه با من


دلم گرفته هوای انار کرده دلم -سعید بیانکی

دلم گرفته هوای بهار کرده دلم هوای گریه ی بی اختیار کرده دلم 

رها کن از لب بام آن دو بافه گیسو را هوای یک شب دنباله دار کرده دلم 

بیا بیا که برای سرودن بیتی هزار واژه ی خونین قطار کرده دلم 

به هر تپش که نفس تازه می کند باری مرا به زیستن امّید وار کرده دلم 

کنون که آخر پیری نمانده دندانی غزال خوش خط و خالی شکار کرده دلم 

بخند ای لب خونین لب ترک خورده دلم شکسته هوای انار کرده دلم .

 

دلم گرفته هوای انار کرده دلم -سعید بیانکی

I have taken my air spring  weather involuntary cry of the heart 

Let go of the edge of the roof of the two spools crop  weather and a night I trail 

Come to compose bit  thousand words and I bloody train 

By the time pounding the fresh breath to  me and I hope to live 

That there are no last-aging dental  I hunted gazelle optimistic line and empty 

Laugh a bloody lip cracked lips  I have broken my heart pomegranate air  .