اشعار شاعران معاصر با ترجمه انگلیسی

اشعار شاعران معاصر با ترجمه انگلیسی توسط بهروز جوانمرد

اشعار شاعران معاصر با ترجمه انگلیسی

اشعار شاعران معاصر با ترجمه انگلیسی توسط بهروز جوانمرد

حضرت امام خمینی قد س سره

Mazadh Shqym and son Jamym           on a bun and veteran sweetheart Tmamym

Pub lover and victim Shrbym      
   
 in Barg·h Pyrmghan old Ghlamym

Z·hjrsh to Zabym lover and partner      
   
 in Contact Ghryqym and the separation Mdamym

Nvayym colorless, but depending Rngym     
   
 Vnshanym and hemicellulose are seeking anonymous call

With Sufi and mystic dervish, to fight     
    
 aggressive philosophy and science Klamym

School Knarym obsolete and the creation of    
    
 small businesses and hated outcast Vamym

The existence and seeking existence, back to Pshtym        
    with are not the beginning step to Gamym     Imam Khomeini

 

حضرت امام خمینی قدس سره

مــــــازاده عشقیم و پســــرخـــوانده جامیم       
  
 در مستى و جــــــانبازى دلدار تمامیم

دلـــــــداده میخــــــــــانه و قــــربانى شربیم    
     
 در بارگــــــه پیرمغان، پیــــــــر غلامیم

همبستر دلـــــــــدار و زهجــــرش به عذابیم    
     
 در وصـــل غریقیم و به هجران مدامیم

بى رنگ و نـــــــــواییم؛ ولــــــى بسته رنگیم  
      
 بى نام ونشانیم و همى در پى نامیم

با صوفــــــــى و با عارف و درویش، به جنگیم  
       
 پـــــــــرخاشگـر فلسفه و علم کلامیم

از مــــــــــدرسه مهجور و ز مخــــــلوق کناریم  
      
 مطــــــرود خرد پیشه و منفور عوامیم

با هستى و هستى طلبان، پشت به پشتیم           بــــــا نیستى از روز ازل گام به گامیم

 حضرت امام خمینی

ترجمه شعر امام خمینی


There is not seen see your beautiful
Hemi hear the sound of your phone is
not no hand but the reader long you
chew the world's only effect you, the
monks of the cloak and the seat of love and hate
in the world not to vote on the you
lack the stature of cypress penny buys
it in his dream Rana height you
where on that Tvash not a man?
He sees the shrine, home to your house and
home, love is everywhere; it is everywhere sweetheart
blind heart Although not to the world, instead of you
and see the world with which I have not seen
the eyebrows and the hair bends Cross you
stand building science and wisdom, was born in love
, you have the desire to cause you to
break the pen and Part I of this office
would not be as great effects you

Imam Khomeini, Iran's supreme leader

حضرت امام خمینی


دیده ‏ای نیست نبیند رخ زیبای تو را
نیست گوشی که همی‏نشنود آوای تو را
هیچ دستی نشود جز بر خوان تو دراز
کس نجوید به جهان جز اثر پای تو را
رهرو عشقم و از خرقه و مسند بیزار
به دو عالم ندهم روی دل آرای تو را
قامت سرو قدان را به پشیزی نخرد
آنکه در خواب ببیند قد رعنای تو را
به کجا روی نماید که تواش قبله نه‏ای؟
آنکه جوید به حرم، منزل و ماوای تو را
همه جا منزل عشق است؛ که یارم همه جاست
کور دل آنکه نیابد به جهان، جای تو را
با که گویم که ندیده است و نبیند به جهان
جز خم ابرو و جز زلف چلیپای تو را
دکه علم و خرد بست، درِ عشق گشود
آنکه می‏داشت به سر علّت سودای تو را
بشکنم این قلم و پاره کنم این دفتر
نتوان شرح کنم جلوه والای تو را

ترجمه شعر استاد نظری





However, to say this is a dream world apart from
the death! hospitality is now no longer tolerate the ocean fish and fish tight is no different than when no choice but not water! We vassal Where? Where? product orchards the village of apples Red Bay is not the master of the high mountains of leopards losing vain lurking out there Mzn moonlight night in Salah poetry reading and Rqsy,Drygh instead of this madness is the altar corner vortex as you wander a lifetime What a gem like dying too it is not rare ...















شعر معاصر فاضل نظری


گرچه می گویند این دنیا به غیر از خواب نیست
ای اجل!مهمان نوازی کن که دیگر تاب نیست

بین ماهی های اقیانوس و ماهی های تنگ
هیچ فرقی نیست وقتی چاره ای جز آب نیست!

ما رعیت ها کجا!محصول باغستان کجا!؟
روستای سیب های سرخ بی ارباب نیست

ای پلنگ از کوه بالا رفتنت بیهوده است
از کمین بیرون مزن امشب شب مهتاب نیست

در نمازت شعر می خوانی و می رقصی٬دریغ
جای این دیوانگی ها گوشه محراب نیست

گردبادی مثل تو یک عمر سرگردان چیست؟
گوهری مانند مرگ  آنقدر هم نایاب نیست!...

ترجمه شعر اتاد فاضل نظری


Very mobile, but not sympathy
with all sorrow and sadness that is not

 Be interested in your grief inflicted
sorrow of the world is not a world Dlrbatr

Think of the great work our little
bit of love is not the enemy

 The eye of the Kaaba said that
"man" is abundant, but "man" is not

On reaching the summit Qafm thought that there
where not so far decided gallery

شاعر معاصر فاضل نظری


همراه بسیار است، اما همدمی نیست
مثل تمام غصه ها، این هم غمی نیست

 دلبسته اندوه دامنگیر خود باش
از عالم غم دلرباتر عالمی نیست

کار بزرگ خویش را کوچک مپندار
از دوست دشمن ساختن کار کمی نیست

 چشمی حقیقت بین کنار کعبه می گفت
«انسان» فراوان است، اما «آدمی» نیست

در فکر فتح قله قافم که آنجاست
جایی که تا امروز برآن پرچمی نیست

ترجمه- مخمل ناز تنت -شهراد میدری

Your body is a cute velvet magic marble
Working hand in it, dancing brush too

Eternal masterpiece! Oh, how linear master!
Not just copies of your lips, eyebrows Kofi too!

Your name, eternal centuries of global turmoil
Century sink your silence, there fanfare

Lily was not enough, the wind Byabangrdt
Wherever your hair, there are hundreds behind Jojoba

That's just insane not to come to the door
To know more crazy than he is!

I ran with time and space line
Love is a journey of hand beyond

I focused on not only the whole world on wheels
Ykryz and melodize bracelet is dancing!

Indeed, the Prophet kiss! Queen! Cute Sweethearts!
Honey hive there you have it all?

I've been thirsty or sit in ambush
Not just spring that deer eyes too!

Give the right to all license this dance with you
Such a body fragrance, odor is a long night!

A person like you said Bnazm Shahrad ...
I not only love, but also a lyric dialogue!

Shahrad Mydry

شهراد میدری -مخمل ناز تنت

مخمل ناز تن ات مرمر جادو هم هست
کار دست است و در آن، رقص قلم مو هم هست

شاهکاری ابدی! وه که چه استاد خطی!
نه فقط نسخ لبت، کوفی ابرو هم هست!

قرن ها نام تو غوغای جهانی ابدی
قرن ها غرق سکوت تو، هیاهو هم هست

بس که لیلی شده ای، باد بیابانگردت
هرکجا موی تو، صد قافله هوهو هم هست

آمدم تا که فقط دم نزنند از مجنون
تا بدانند که دیوانه تر از او هم هست!

می شود با تو زمان را و مکان را خط زد
عشق یعنی سفر از سو به فراسو هم هست

بر مدار تو نه تنها همه دنیا در چرخ
رقص یکریز و خوشآهنگ النگو هم هست!

راستی حضرت بوسه! ملکه! دلبر ناز !
عسل ناب تو در آن همه کندو هم هست؟؟؟

مانده ام تشنه شوم یا بنشینم به کمین
نه فقط چشمه که چشمان تو آهو هم هست!

حق بده این همه پروانه برقصد با تو
این چنین عطر تنی، حسرت شب بو هم هست!

یک نفر مثل تو می گفت: بنازم شهراد...
نه فقط عاشق من، بلکه غزل گو هم هست!

شهراد میدری

ترجمه -دوستت دارم چه بیرحمانه باور کن عزیز

 

Believe me mercilessly's what I love!

Believe me, dear love, a love crazy!

Although I cry every night is not worried

Fortunately opened the way Believe me, dear!

On the way to long-range night with you

The way that ruins me. Believe me, dear!

Lip jam, honey eyes, ears, dried semen

I believe breakfast arranged by reminding you dear!

Even though you're gone you spill tea

Believe me, dear place in the house is empty!

Lump in the corner of your coat arms

Believe me it's an open shirt!

Sometimes, I'm not in the mirror, perhaps you,

Believe me it's shoulder to sob chills!

Such goals are to get your name

Believe me, dear butterfly sits on forever!

No ! There is no place for you in my chest

Being one Ykdanh's ever believe me!

A day that I'm not coming sequel

Glory is perhaps tears .. but, believe me, dear!

 

Shahrad Mydry

شهراد میدری غزلسرا

 

دوستت دارم چه بیرحمانه باور کن عزیز    !

عاشقم یک عاشق دیوانه باور کن عزیز !

گرچه هر شب کار من گریه ست دلواپس نباش

رو به راهم باز خوشبختانه باور کن عزیز !

رو به راهی که شبی  با خود تو را تا دور برد

رو به راهی که مرا ویرانه.. باور کن عزیز !

لب مربا، چشم عسل، خامه بناگوش منی

چیده ام با یاد تو صبحانه باور کن عزیز !

چای می ریزم برایت گرچه پیشم نیستی

جای تو خالی ست در این خانه باور کن عزیز !

بغض کرده گوشه این آغوش مانتوی تو را

باز این پیراهن مردانه باور کن عزیز !

گاه من، من نیستم در آینه شاید تویی

لرز دارد هق هق این شانه باور کن عزیز !

گل چنان هستی که تا نام تو را می آورم

می نشیند بر لبم پروانه باور کن عزیز !

نه ! نمی گیرد کسی جای تو را در سینه ام

تا ابد هستی یکی یکدانه باور کن عزیز !

عاقبت یک روز می آیی که دیگر نیستم

اشک شاید.. شکوه آید اما نه، باور کن عزیز !

 

شهراد میدری